خلاصه داستان : "نان" دختر یک قاچاقچی،عاشق "کید" می شود.بر خلاف تشویقهای "نان"،او هیچگونه علاقه ای برای تلاش و مهیا کردن زندگی که او به آن عادت کرده ندارد.اما وقتی پدرش او را درگیر قتل کرده و به زندان می فرستد همه چیز تغییر می کند...

خلاصه داستان : دشمنی دیرینه بین دو خانواده "تالیورز" و "فالینز" دهه هاست در جریان است.با نقشه ساخت ریل راه آهن از میان زمینهای هر دو خانواده و معدن ذغال سنگی که در زیر آنها قرار دارد، غریبه ای وارد ماجرا می شود و...

خلاصه داستان : مالک بشر دوست یک فروشگاه متهمان سابقه دار را استخدام می کند تا به آنها شانسی دوباره بدهد. اما یکی از متهمانی که او استخدام کرده دو تن از هم قطاران خود را برای سرقت از فروشگاه خبر می کند و...

خلاصه داستان : پس از اینکه کارمند یک فروشگاه نوزادی را از چنگال شیری سرگردان نجات می دهد،مالک سیرک از این فرصت برای جلب توجه مردم استفاده می کند.اما وقتی عاشق خواهر او می شود همه چیز به هم می ریزد...

خلاصه داستان : « جو ویلر » ( تریسى ) هنگام بازگشت به زادگاهش به اشتباه به اتهام آدم‏ربایى دستگیر و در زندان شهرى كوچك زندانى مى‏شود. شواهد و شایعات علیه او ، مردم را ترغیب مى‏كند تا به زندان حمله كنند و آن را آتش بزنند.

خلاصه داستان : « ادى تیلر » ( فاندا ) به دلیل سرقت به زندان مى‏افتد و پس از آزادى سوگند مى‏خورد كه از راه راست منحرف نشود. او با « جون گراهام » ( سیدنى ) ، ازدواج مى‏كند. اما سایه‏ى سنگین گذشته ، آنان را رها نمى‏كند.

خلاصه داستان : "پسران بن بست" خود را در محله ای فقرنشین که توسط آپارتمانهای افراد ثروتمند احاطه شده معرفی می کنند."دیو" معماریست که بین "درینا" زنی زیبا اما فقیر و "کای" معشوقه یک مرد ثروتمند گرفتار شده است."مارتین" تبهکاریست که به محله قدیمی خود بازگشته و متوجه می شود هیچکس از دیدن او خوشحال نیست و...

خلاصه داستان : زن جوانی که صاحب یک کافی شاپ است عاشق مشتری جوان و زیبا رویی می شود، غافل از اینکه او یک گانگستر است و ...

خلاصه داستان : ریتا، زن خانه دار میان سال اهل نیویورک، خود را دچار مشکل عاطفی می بیند که می تواند زندگی اش را مورد آزمایش قرار دهد...

خلاصه داستان : کارکنان یک رستوران شبانه روز و بی وقفه کار میکنند تا این که گرمای تابستان طاقت کار کردن را از آن ها می گیرد.